مدیریت ریسک چیست و چه اهمیتی در بازار سرمایه دارد؟
29 خرداد
در دنیای مالی، مدیریت ریسک فرآیند شناسایی، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمهای سرمایهگذاری است.
در دنیای مالی، مدیریت ریسک فرآیند شناسایی، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمهای سرمایهگذاری است. اساسا، مدیریت ریسک زمانی اتفاق میافتد که یک سرمایهگذار یا مدیر صندوق پتانسیل زیان در یک سرمایهگذاری را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد و سپس تلاش میکند با توجه به اهداف سرمایهگذاری و تحمل ریسک، اقدام مناسب (یا عدم اقدام) را انجام دهد.
خطر، بخش جداییناپذیر از سرمایهگذاری است هر سرمایهگذاری درجاتی از ریسک را دارد که در موردی مانند اوراق با درآمد ثابت این ریسک گاهی نزدیک به صفر در نظر گرفته میشود یا برای مواردی مانند ارزش سهام در بازارهای نوظهور یا املاک و مستغلات در بازارهای بسیار تورمی این ریسک بسیار بالاست.
ریسک هم از نظر مطلق و هم از نظر نسبی قابل اندازهگیری است. درک جامع ریسک در اشکال مختلف آن میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا فرصتها، معاملات و هزینههای مختلف را با رویکردهای مختلف سرمایهگذاری درک کنند.
درک مدیریت ریسک
مدیریت ریسک فرآیند شناسایی، ارزیابی و کنترل تهدیدات موجود در سرمایه و درآمد سازمان است. این تهدیدها یا خطرات میتواند از طریق طیف گستردهای از منابع از جمله عدم اطمینان مالی، مسئولیتهای حقوقی، خطاهای مدیریت استراتژیک، حوادث و بلایای طبیعی ناشی شود.
سرمایه گذاران در سهام از ابزارهای مالی مانند معاملات آتی و مدیران صندوقها از استراتژیهایی مانند متنوعسازی سبد سهام، تخصیص دارایی و اندازهگیری موقعیت برای کاهش یا مدیریت موثر ریسک استفاده میکنند.
مدیریت ناکافی ریسک میتواند عواقب بدی را برای شرکتها، افراد و اقتصاد به دنبال داشته باشد.
تحمل ریسک یک سرمایه گذاری معمولا توسط سه عامل اصلی تعیین میشود:
ظرفیت ریسک: این که سرمایهگذار چقدر میتواند از دست بدهد بدون اینکه بر امنیت مالی واقعی او تاثیر بگذارد بسیار مهم است. ظرفیت ریسک میتواند براساس سن، اهداف مالی شخصی و جدول زمانی یک سرمایهگذار برای رسیدن به این اهداف متفاوت مشخص شود.
نیاز: این سرمایه گذاریها چقدر باید درآمد داشته باشند تا سرمایهگذار را به جایی که میخواهد برساند؟ یک سرمایهگذار که وابستگی زیادی به سرمایهگذاری دارد ممکن است با یک عمل متعادلسازی دقیق بین ریسک بیش از حد و عدم اطمینان کافی مواجه شود.
احساسات: واکنش سرمایهگذار در برابر اخبار ناخوشایند چیست و این احساسات چه تاثیری در تصمیمات سرمایهگذاری او خواهد گذاشت؟ متسفانه پیشبینی این امر تا زمان بروز آن دشوار است.
چرا مدیریت ریسک مهم است؟
کسانی که بتوانند سرمایه خود را در دورههای دشوار حفظ کنند، در زمان بازگشت بازار به شرایط خوب، احتمال رشد سرمایهگذاری بیشتری خواهند داشت.
با در نظر گرفتن این نکته، در ادامه برخی از استراتژیهایی که سرمایهگذاران گاهی اوقات برای مدیریت ریسک از آنها استفاده میکنند، بیان میشود.
نحوه مدیریت ریسک
عمدتا همه افراد وقتی کلمه ریسک را میشنوند حسی منفی پیدا میکنند با این حال، در دنیای سرمایهگذاری، ریسک ضروری است و از عملکرد مطلوب جدا نیست.
تعریف رایج از ریسک سرمایهگذاری، انحراف از نتیجه مورد انتظار است. ما میتوانیم این انحراف را به صورت مطلق یا نسبت به چیز دیگری، مانند یک معیار بازار بیان کنیم.
اگرچه ممکن است این انحراف مثبت یا منفی باشد اما متخصصان سرمایهگذاری معمولا میگویند که چنین انحرافی تا حدی بخشی از نتیجه در نظر گرفته شده برای سرمایهگذاریهای شما است.
بنابراین طبیعی است که اگر شخصی به دنبال دریافت بازده بالاتر است باید انتظار ریسک و خطر بیشتر را هم بپذیرد.
یک ایده عمومی پذیرفته شده دیگر این است که افزایش خطر و ریسک در افزایش نوسانات اتفاق میافتد. در حالی که متخصصان سرمایهگذاری دائما در جستجوی راهها و روشهایی برای کاهش این نوسانات هستند و گهگاهی روشهای بهتری مییابند، اما توافق روشنی در مورد چگونگی انجام بهتر آن وجود ندارد.
اینکه یک سرمایهگذار چقدر نوسان را بپذیرد کاملا به آستانه تحمل او در برابر ریسک بستگی دارد یا در خصوص یک متخصص سرمایهگذاری، اهداف سرمایه گذاری است که میزان ریسک پذیریش را مشخص میکند.
اهمیت بررسی و آشنایی با مدیریت ریسک
با اجرای یک طرح مدیریت ریسک و در نظر گرفتن خطرات یا رویدادهای مختلف احتمالی قبل از وقوع میتوان پسانداز و آینده خود را حفظ کند.
این به این دلیل است که یک برنامه قوی مدیریت ریسک به شما کمک میکند تا رویههایی را برای جلوگیری از تهدیدهای احتمالی ایجاد کنید و در صورت بروز ریسک، تاثیر آنها را به حداقل برسانید.
این توانایی در درک و کنترل ریسک، شما را قادر میسازد تا در تصمیمات تجاری خود اطمینان بیشتری داشته باشید. به علاوه، مدیریت ریسک میتواند با توجه به اصول حاکمیت شرکتی به شرکتها کمک کند تا آنها بتوانند به طور خاص بر مدیریت ریسک تمرکز کنند و در نتیجه به اهدافشان دست یابند.
استراتژیها و فرایندهای مدیریت ریسک
برنامههای مدیریت ریسک شامل مراحل زیر است:
زمینه را ایجاد کنید
شرایط بازار را به خوبی درک کنید. معیارهایی که برای ارزیابی ریسک استفاده میشود را هم تعیین کنید و ساختار تجزیه و تحلیل مشخصی برای مدیریت ریسک در نظر بگیرید.
خطر و ریسکهای احتمالی را شناسایی کنید
خطرات احتمالی را که ممکن است بر روند معاملات و سرمایهگذاری شما تاثیر منفی بگذارد، شناسایی و تعریف کنید.
ریسکها را تحلیل کنید
پس از شناسایی انواع ریسک، احتمال وقوع آنها و همچنین عواقب آنها را تعیین کنید. هدف از تجزیه و تحلیل ریسک، صرفا درک بیشتر هر نمونه خاص از ریسک و چگونگی تاثیر آن بر پروژهها و اهداف سرمایهگذاران است.
ارزیابی کنید
پس از تعیین احتمال وقوع ریسک همراه با نتیجه کلی آن، ریسک باید ارزیابی شود. سپس میتوان درمورد قابل قبول بودن میزان ریسک و اینکه آیا میتوان بر اساس ریسک پذیری تصمیمگیری کرد تصمیم نهایی گرفته شود.
ریسک را کاهش دهید
در طول این مرحله، بالاترین ریسکهای خود را ارزیابی کنید و با استفاده از کنترلهای خاص ریسک، برنامهای برای کاهش آنها تهیه کنید. این برنامهها شامل فرآیندهای کاهش ریسک، تاکتیکهای پیشگیری از ریسک و برنامههای احتمالی در صورت تحقق ریسک است.
نظارت بر خطر بخشی از برنامه کاهش شامل پیگیری ریسک و برنامه کلی برای نظارت و ردیابی مداوم ریسکها جدید و موجود است. روند کلی مدیریت ریسک هم باید متناسب با آن بررسی و به روز شود.
ارتباط برقرار و مشورت کنید
سهامداران باید در هر مرحله از فرآیند مدیریت ریسک و با توجه به کل فرآیند مشاوره بگیرند.
استراتژیهای مدیریت ریسک همچنین باید بتوانند به موارد زیر پاسخ دهند:
- چه مشکلی پیش میآید؟
- چه تاثیری بر سرمایهگذاری و سرمایه خواهد داشت؟ احتمال وقوع و تثیر زیاد یا کوچکی ریسک را در نظر بگیرید.
- چه کاری میتوان انجام داد؟ برای جلوگیری از خسارت چه اقداماتی میتوان انجام داد؟ در صورت بروز ضرر ، چه کاری میتوان برای بازیابی کرد؟
- اگر اتفاقی بیفتد، چگونه باید هزینه آن را پرداخت کرد؟
رویکردهای مدیریت ریسک
پس از شناسایی ریسکهای خاص و اجرای فرآیند مدیریت ریسک، چندین استراتژی مختلف وجود دارد که میتوان در رابطه با انواع مختلف ریسک اتخاذ کنند:
جلوگیری از ریسک: درست است که حذف کامل ریسکها امکانپذیر نیست. بهتر است یک استراتژی اجتناب از خطر برای جلوگیری از پیامدهای پرهزینه و مخل در مسیر سرمایهگذاری داشته باشید.
کاهش خطر ریسک: گاهی اوقات نمیتوان میزان خسارتهایی که برخی از ریسکها ایجاد میکنند را کم کرد. برای این امر باید جنبههای خاصی از یک برنامه کلی را با هدف کاهش خطر ریسک تدوین کرد.
محدودیتهای مدیریت ریسک
در حالی که مدیریت ریسک عملی بسیار سودمند است اما همواره باید محدودیتهای آن را در نظر گرفت. بسیاری از تکنیکهای تجزیه و تحلیل ریسک مانند ایجاد یک مدل یا شبیهسازی ریسک نیاز به جمعآوری مقادیر زیادی اطلاعات دارد و این جمعآوری گسترده اطلاعات میتواند هزینه زیادی داشته باشد یا حتی خیلی قابل اطمینان نباشد.
علاوه بر این، اگر از شاخصهای ساده برای انعکاس واقعیتهای بسیار پیچیدهتر استفاده شود، استفاده از دادهها در فرایندهای تصمیمگیری ممکن است نتایج ضعیفی داشته باشد.
محدودیت دیگر کمبود تخصص و زمان تجزیه و تحلیل است. برنامههای نرم افزاری رایانهای برای شبیهسازی رویدادهایی که ممکن است تاثیر منفی روی روند بازار سرمایه داشته باشند، ساخته شده است که میتوانند این محدودیت را کم کنند. این برنامههای پیچیده گرچه مقرون به صرفه هستند برای درک دقیق نتایج تولید شده، به پرسنلی آموزش دیده با مهارت و دانش جامع نیاز دارند.
نکته دیگر این است که تجزیه و تحلیل دادههای تاریخی برای شناسایی خطرات نیاز به آموزش دارد.
محدودیتهای دیگر مدیریت ریسک عبارتند از:
یک حس کاذب ثبات: معمولا اقداماتی که برای ارزیابی ریسک در نظر گرفته میشود به جای آینده بر گذشته تمرکز دارند. بنابراین، هرچه اوضاع آرامتر ادامه یابد، وضعیت بهتر به نظر می رسد. اما این مساله میتواند در نهایت به رکود اقتصادی منجر شود.
توهم کنترل: مدلهای ریسک میتوانند این باور غلط را ایجاد کنند که سرمایهگذاران را از هر خطر بالقوه در امان نگه دارند. این توهم کنترل ممکن است باعث شود که سرمایهگذار احتمال بروز خطرات جدید یا غیرمنتظره را نادیده بگیرد.
عدم دیدن تصویر بزرگ: درک تصویر کامل از ریسک معمولا کار سختی است.
مدیریت ریسک نابالغ است: سیاستهای مدیریت ریسک توسعه نیافته و فاقد تاریخچه برای ارزیابی دقیق است.
راهکارها و روشهای برای مدیریت ریسک سرمایهگذاری
۱. ارزیابی مجدد تنوع سهام و تخصیص دارایی
احتمالا جمله «همه تخم مرغها را در یک سبد قرار ندهید» را شنیدهاید. متنوعسازی پرتفوی، تخصیص پول در بسیاری از طبقات و بخشهای دارایی، میتواند به جلوگیری از فاجعه در زمان رکود کمک کند.
برای ایجاد تنوع بیشتر ممکن است سرمایهگذاران بخواهند فراتر از سهام و اوراق بهادار فکر کنند.
اما سرمایهگذاران باید مراقب همپوشانی صندوقهای سرمایه گذاری که انتخاب میکنند هم باشند. سرمایهگذاران غالبا فکر میکنند که با حضور در صندوقهای مختلف، سرمایهگذاریشان متنوع میشود چون صاحب چند صندوق سرمایه گذاری مختلف هستند اما اگر نگاه دقیقتری به این موضوع داشته باشند، متوجه میشوند که اکثر این صندوقها در سهامهای مشابه سرمایه گذاری میکنند.
بنابراین بهتر است سرمایهگذاران فراتر از سهام و اوراق فکر کنند. وجوه قابل معامله در بورس، ارز رمزنگاری شده، کالاها و اعتبارات سرمایه گذاری در املاک و مستغلات تنها چند مورد از این امکانات هستند.
۲. کاهش نوسانات سبد سرمایهگذاری
یکی از سادهترین راهها برای کمک به کاهش نوسانات در سبد سرمایه گذاری، نگهداری مقداری از درصد به صورت پول نقد و معادل ارزی آن است.
این امر ممکن است باعث شود سرمایهگذار مجبور نباشد در مواقع ضروری داراییهای دیگری را بفروشد.
راهکاری برای کاهش نوسانات سبد سرمایه گذاری
خرید اوراق با درآمد ثابت
تا زمانی که سرمایهگذاران مرتبا سبد سهام خود را متعادل نکنند (یا این کار را به صورت خودکار انجام ندهند)، ممکن است در سرمایهگذاری خود موفق نباشند.
بیش از آنچه لازم است روی خرید و فروش اوراق وقت بگذارید. کسانی که نگران نوسانات بازار هستند بهتر است روی خرید و فروش اوراق با درآمد ثابت تمرکز کنید.
ممکن است اوراق با درآمد ثابت به عنوان پناهگاه امنی برایتان نباشد، اما در مدت زمان کمتر همچنان میتوانند نقشی دفاعی در پرتفوی متنوع داشته باشند و اغلب میتوان برای تولید جریان مداوم درآمد استفاده کرد و از آن درآمد برای سرمایه گذاری دوباره استفاده کرد.
۳. به طور مداوم سرمایهگذاری کنید
برای کسانی که به دنبال بازگشت سریع سود هستند، انتخاب سهام مناسب و فروش آن در زمان مناسب همه چیز است. برای سرمایهگذاری مداوم باید استراتژی خود را بر مبنای صبر، انضباط و نگاه بلند مدت تنظیم کنید تا از احساسی شدن در فرایند سرمایهگذاری دور باشید.
از آنجا که بازارها به طور کلی با گذشت زمان سوددهی خوبی دارند، سرمایهگذارانی که خیلی بلندمدت دست به سرمایه خود نمیزنند اکثرا در درازمدت پول قابل توجهی میسازند.
برخی از سرمایهگذاران هر ماه بخشی از درآمدشان را در پرتفوی خود قرار میدهند اما توجه زیادی به محل قرار دادن سرمایه خود نمیکنند. این در حالی است که انتخاب دقیق محل سرمایهگذاری میتواند به تقویت استراتژی سرمایهگذاری کمک کند.
۴. ریسک سرمایه گذاری را تجزیه و تحلیل کنید
با گذشت سالیان، متخصصان مالی تحمل ریسک سرمایه گذاران را به سه حالت «پرخاشگرانه»، «متوسط» یا «محافظهکارانه» تقسیمبندی کردهاند.
این اصطلاحات اگرچه مصطلح شدهاند اما خیلی ذهنی هستند به عنوان مثال به کار بردن اصطلاح «متوسط» برای یک سرمایهگذار جوان ممکن است یک معنا داشته باشد و برای یک متخصص مالی پیر معنای دیگر داشته باشد.
یک سرمایه گذار حتی ممکن است تا زمانی که کسادی بازار اتفاق نیافتد چگونه در برابر آن واکنش نشان دهد. یا ممکن است شخصی پس از به ارث بردن مقداری پول احساس پرخاشگری کند اما پس از پرداخت یک قبض بزرگ پزشکی محافظهکار باشد.
شناسایی موقعیت و اهداف فعلی یک سرمایهگذار ممکن است ایجاد یک برنامه موثرتر برای آینده را آسان کند.
برای کمک به شفافیت، اکنون بسیاری از افراد در صنعت مالی از برنامههای نرمافزاری استفاده میکنند که میتواند براساس یک سری دادهها، به یک سرمایهگذار در تعیین خطر کمک کند.
این نرمافزارها همچنین میتوانند نحوه مطابقت سرمایههای فعلی یک سرمایهگذار با «نمره ریسک» خاص را بهتر تعیین کنند.
آنها همچنین میتوانند سرمایهها را تجزیه و تحلیل کنند تا نشان دهند که چگونه سرمایهگذاری مشتری در نمونه مشابه سرمایهگذاری در سالهای متفاوت نتیجه داده است.
۵. نیاز به حاشیه امن را در نظر بگیرید
اصطلاح «خرید کم، فروش زیاد!» در صنعت مالی بسیار محبوب است اما در واقع انجام و تحقق این اصطلاح میتواند مشکل باشد.
سرمایهگذاران برای ایجاد حاشیه امن در صورتی یک سهام را خریداری میکنند که قیمت بازار غالب آن به طور قابل توجهی کمتر از ارزش ذاتی آن باشد.
از آنجا که ریسک امری ذهنی است، حاشیه ایمنی هر سرمایهگذار ممکن است متفاوت باشد. شاید برای برخی ۲۰ درصد یا ۳۰ درصد یا حتی ۴۰ درصد باشد.
۶. یک برنامه حداکثر ضرر ایجاد کنید
برنامه حداکثر ضرر روشی است که سرمایهگذاران میتوانند برای مدیریت محتاطانه تخصیص دارایی خود از آن استفاده کنند. این برنامه برای آن طراحی شده است که سرمایه گذاران را از تصمیمات اشتباه بر اساس اضطراب برحذر دارد.
این کار به برخی از سرمایهگذاران امکان کنترل «حداکثر سقوط» را میدهد، اندازهگیری افت از اوج ارزش دارایی به پایینترین نقطه آن در طی یک دوره زمانی میتواند برای ارزیابی ریسک نمونه استفاده شود.
این استراتژی حداکثر حد ضرر شخصی را محاسبه میکند و از آن درصد برای تعیین تخصیص دارایی مناسب استفاده میکند، اما این تخصیص دارایی لزوما برای شخص دیگری مناسب نخواهد بود.
بهترین حمله، یک دفاع عالی است
یک سرمایهگذار هر استراتژی که برای سرمایههای خود انتخاب کند در نهایت باید از مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن ضررهای سخت و زیان آور غافل نشود.
به یاد داشته باشید: هرچه ضرر و زیان بیشتر شود، کسب سود به میزانی که شما را به مکانی که هستید بازگرداند، دشوارتر است. یعنی برای از بین بردن ضرر ۵۰ درصدی شما باید ۱۰۰ درصد سود کنید.
همین امر باعث میشود که دفاع در بازی سرمایهگذاری به اندازه بازی تهاجمی مهم است.
مثالهای مدیریت ریسک
یک نمونه از مدیریت ریسک میتواند در مشاغلی اتفاق بیافتد که خطرات مختلف مرتبط با افتتاح مکان جدید را شناسایی کند. آنها میتوانند با انتخاب مکانهایی با ترافیک زیاد و رقابت کم از مشاغل مشابه در منطقه، ریسک را کاهش دهند.
مثال دیگر میتواند یک پارک تفریحی در فضای باز باشد که تجارتشان کاملا به آب و هوا وابسته است. به منظور کاهش خطر مالی در هر زمانی که یک اتفاق بد بیفتد، پارک ممکن است ترجیح دهد به طور مداوم کم هزینه کند و ذخایر نقدی ایجاد کند.
مثال دیگر سرمایهگذاری است که سهام خود را در یک شرکت هیجانانگیز جدید با ارزیابی بالا سرمایهگذاری کرده است، حتی اگر بداند سهام ممکن است به طور قابلتوجهی افت کند. در این شرایط، پذیرش ریسک علیرغم تهدید نشان دهنده آن است که سرمایهگذار به پاداش بزرگ بیش از ریسک اهمیت میدهد.
مدیریت ریسک بتا و غیرفعال
معیار ریسک دیگری که به گرایشهای رفتاری معطوف است، مدیریت ریسک بتا و غیرفعال است. این مدیریت برای هر دورهای که بازده دارایی نسبت به نمونه قبلی منفی باشد اطلاق میشود. در اندازه گیری کاهش هزینه، در این روش باید سه مورد زیر بررسی شود:
- بزرگی هر دوره منفی (چقدر بد)
- مدت زمان هر کدام (چه مدت)
- فرکانس (هر چند وقت یکبار)
بتا به ما کمک میکند تا مفاهیم ریسک منفعل و فعال را درک کنیم.
مدیریت ریسک آلفا و فعال
گفته میشود اگر سطح ریسک بازار تنها عامل تأثیرگذار باشد، بازده سبد سهام همیشه برابر با بازده بازار تنظیم شده بتا است. البته اینطور نیست: بازده به دلیل عوامل غیرمرتبط با ریسک بازار متفاوت است. مدیران سرمایهگذاری که یک استراتژی فعال را دنبال میکنند برای دستیابی به بازدهی بیش از عملکرد بازار، خطرات دیگری را نیز به جان میخرند.
استراتژیهای فعال شامل تاکتیکهایی هستند که از سهام، انتخاب بخش یا کشور، تجزیه و تحلیل بنیادی، اندازهگیری موقعیت و تحلیل تکنیکی در آن استفاده میشود.
هزینه ریسک
هزینه کلی مدیریت ریسک شامل ۳ دسته اصلی هزینه است: هزینه پیشگیرانه، هزینه مستقیم و هزینه غیرمستقیم.
بسیاری از افراد فقط به هزینه ریسکشان در سرمایه گذاری خود فکر میکنند اما در واقع این هزینه از کل هزینهای که باید در نظر بگیریند خیلی فاصله دارد. آنچه جالب است این است هزینهای است که شما در یک مورد خاص سرمایهگذاریتان صرف میکنید می تواند بر میزان هزینه ریسک شما در موارد دیگر سرمایهگذاریتان هم تاثیر بگذارد.
این یک واقعیت ثابت شده است که پول صرف شده در جلوگیری از ریسک و ضرر و زیان، هزینههای مستقیم شما را چندین برابر مبلغی که خرج میکنید کاهش میدهد. هزینه های غیرمستقیم معمولا چندین برابر هزینه مستقیم است، بنابراین اگر با برخی از مهارتهای اساسی ریاضی آشنا باشید، مدت زیادی طول نمیکشد که متوجه شوید باید برای جلوگیری از ریسک، پول بیشتری هزینه کنید.
نتیجهگیری
خطر همه جا وجود دارد و هر روز خطر در کمین است. برخی افراد برای محافظت از خود و مدیریت این خطر یا مدیریت ریسک اقداماتی انجام میدهند اما دیگران آن را به شانس واگذار میکنند.
در مورد ایجاد ثروت برای آینده هم همین امر صادق است. برخی از سرمایهگذاران دقیقا بر بازده و سرعت رشد پول خود تمرکز میکنند. ولی دیگران با استفاده از استراتژیهای مختلف مدیریت ریسک، خود را در برابر ریسکها محافظت میکنند.
این احتیاط به این معنی نیست که آنها از ترس فلج شدهاند یا پول را زیر تشک قایم کردهاند یا فقط به سمت ایمنترین سرمایهگذاریهایی که میتوانند بکنند، میروند بلکه هدف از مدیریت ریسک سرمایه گذاری اطمینان از ضرر و زیان در مرزهای قابل قبول سرمایهگذاری است.
پیام بگذارید