انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه

انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه
26 خرداد

استراتژی معاملاتی یک نوع استراتژی است که تنوع بالایی دارد. به عبارتی به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه احتمالا یک استراتژی معاملاتی وجود دارد چون اساسا استراتژی معاملاتی سلیقه‌ای و بر مبنای تشخیص هر سرمایه‌گذار است.

به صورت کلی و به زبان ساده می‌توان گفت استراتژی معاملاتی بیانگر همان جمله معروف «کجا بخریم، کجا بفروشیم؟» است. یا به عبارت دیگر استراتژی معاملاتی به شما نشان می‌دهد که چه زمانی وارد بازار شوید و چه زمانی از آن خارج شوید. از آنجایی که بازار ایران بازاری یک طرفه (One Day) است فقط می‌توان برای موقعیت خرید مدت استراتژی معاملاتی را در نظر بگیرید. در ادامه این مطلب از کارگزاری حافظ، انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه بررسی شده است.

آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی بازار سرمایه

استراتژی معاملاتی یک نوع استراتژی است که تنوع بالایی دارد. به عبارتی به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه احتمالا یک استراتژی معاملاتی وجود دارد چون اساسا استراتژی معاملاتی سلیقه‌ای و بر مبنای تشخیص هر سرمایه‌گذار است.

اما می‌توان برای استراتژی معاملاتی دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی است.

در کل باید همیشه در نظر داشت که معامله در بازار سرمایه همان عمل خرید و فروش براساس تغییرات بازار برای کسب سود حاصل از تغییرات و حرکات قیمت است. نکته مهمی که باید این‌جا در نظر داشت این است که ذهنیت استراتژی خرید و نگهداری که رویکردی بلند مدت است و در بین سرمایه‌گذاران منفعل وجود دارد با رویکرد خرید و فروش متفاوت است. با ما همراه باشید تا بیشتر با دو تحیلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال برای تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه آشنا شوید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌های معاملاتی با انجام تجزیه و تحلیل روند آماری جمع‌آوری شده از فعالیت‌های تجاری مانند حرکت و حجم قیمت معاملات در آن استفاده می‌شود.

بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی که تلاش می‌کند ارزش اوراق بهادار را براساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد حاصل از آن ارزیابی کند، تجزیه و تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معامله متمرکز است.

تجزیه و تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکات قیمت هر ابزار قابل معامله‌ای را که عموما عرضه و تقاضا می‌شود از جمله سهام، اوراق بدهی، معاملات آتی و ارز را پیش‌بینی کند.

روش تحلیل تکنیکال جهت مشخص کردن نقاط حمایت و مقاومت برای ورود به موقعیت است. تریدرها روش‌های مختلفی برای تحلیل تکنیکال دارند که می‌توان آنها را به عنوان ۴ استراتژی مشترک تحلیل تکنیکال در نظر گرفت.

۴ استراتژی‌های مبتنی بر تحلیل تکنیکال

روش‌های مختلفی برای انجام یک استراتژی فعال معاملاتی استفاده می‌شود که در هر کدام محیط بازار و خطرات ذاتی بازار در نظر گرفته می‌شود. در ادامه چهار مورد از رایج‌ترین استراتژی‌های معاملاتی تکنیکال آورده شده است.

1. معاملات روزانه (Day Trading)

معاملات روزانه شاید شناخته شده‌ترین سبک معاملات و تجارت فعال باشد. این نوع معامله اغلب یک اسم مستعار برای تجارت فعال خود محسوب می‌شود. معاملات روز، همان‌طور که از نام آن پیداست، روش خرید و فروش اوراق بهادار در همان روز است.

در این معاملات موقعیت خریدها یا موقعیت‌ها در همان روزی بسته می‌شوند. به طور سنتی، معاملات روزانه توسط تریدرهای حرفه‌ای، مانند متخصصان یا بازارسازان انجام می‌شود. با این حال، تجارت الکترونیکی این رویه را برای تریدرهای تازه کار متفاوت کرده است.

2. معامله موقعیت (Position Trading)

برخی، معاملات موقعیت را یک استراتژی خرید و نگهداری و معامله فعال نمی‌دانند. با این حال، معاملات موقعیت، هنگامی که توسط یک تریدر کارکشته انجام می‌شود، می‌تواند نوعی معامله فعال باشد.

در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت، از روزانه تا ماهانه، در ترکیب با روش‌های دیگر برای تعیین روند جهت فعلی بازار استفاده می‌شود. این نوع معامله بسته به روند ممکن است از چند روز تا چند هفته و گاهی بیشتر طول بکشد.

معامله‌گران برای تعیین روند یک اوراق بهادار به دنبال سیگنال‌های تشخیص روند هستند. با پرش و سوار شدن بر «موج»، معامله‌گران از موقعیت‌های نزولی و صعودی بازار بهره‌مند می‌شوند. معامله‌گرانی که به دنبال ترندهای بازار هستند معمولا به دنبال تعیین جهت بازار می‌روند، اما سطح قیمتی اوراق را پیش‌بینی نمی‌کنند.

به طور معمول، معامله‌گرانی که به دنبال ترندهای بازار می‌روند بعد از اینکه روند خود را تثبیت کردند، دیگر معامله نمی‌کنند و وقتی روند شکسته شد، معمولا از موقعیت خارج می‌شوند. این به این معناست که در دوره‌های نوسان زیاد بازار، معاملات دشوارتر است و موقعیت‌های آن به طور کلی کاهش می‌یابد.

3. معاملات نوسانات (Swing Trading)

با شکسته شدن روند، معامله‌گران نوسان‌گیر معمولا وارد بازی می‌شوند. در پایان ترند، معمولا نوسان قیمت وجود دارد زیرا ترند جدید تلاش می‌کند خود را تثبیت کند. معامله‌گران نوسان‌گیر با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش می‌کنند.

معاملات نوسان یا همان سوئینگ معمولا بیش از یک روز برگزار می‌شوند اما مدت زمان کمتری نسبت به معاملات ترند دارند. معامله‌گران Swing اغلب مجموعه‌ای از قوانین تجارت را براساس تجزیه و تحلیل فنی یا بنیادی برای خود ایجاد می‌کنند.

این قوانین معاملاتی یا الگوریتم‌ها برای شناسایی زمان خرید و فروش اوراق بهادار طراحی شده‌اند. اگرچه الگوریتم نوسان معامله نباید دقیق باشد و اوج یا دره حرکت را پیش‌بینی کند، اما به بازاری نیاز دارد که در یک جهت یا جهت دیگر حرکت کند. بازار محدود برای معامله‌گران سوئینگ یا نوسان خطرناک است.

4. معاملات اسکالپینگ (Scalping)

اسکالپینگ یا اسکالپ تریدینگ یکی از استراتژی‌هایی معاملاتی زود بازده است و توسط تریدرهای فعال به کار گرفته می‌شود. اساسا، این امر مستلزم شناسایی و بهره‌برداری از کارمزد (اختلاف قیمت فروش و قیمت خرید) است که به دلیل عدم تعادل موقتی در عرضه و تقاضا، کمی گسترده‌تر یا باریک‌تر از حد معمول است.

اسکالپرها هیچ‌گاه به دنبال استفاده از حرکات وسیع بازار یا معاملات حجم زیاد ندارند. در عوض، آنها به دنبال استفاده از حرکات کوچکی هستند که اغلب با حجم معاملات اندازه‌گیری شده اتفاق می‌افتند.

از آنجا که سطح سود هر معامله اندک است، اسکالپرها به دنبال بازارهای نسبتا نقدی هستند تا اینکه دفعات معاملات خود را افزایش دهند. بر خلاف معامله‌گران نوسان ساز، اسکالپرها بازارهای آرام را که مستعد حرکت ناگهانی قیمت نیستند، ترجیح می‌دهند.

در سرتاسر ایران حافظ سرمایه شماییم

ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال بازار سرمایه

تحلیلگران فنی بازار سرمایه همیشه برای تحلیل قیمت سهام از ابزارهای مختلف تحلیلی استفاده می‌کنند. ابزارهای مهم تحلیلی بازار شامل الگوهای نمودار، اندیکاتورها، اسیلاتورها، حجم معاملات، کانال‌ها، نوسان بازار و الگوهای کندل یا شمع هستند.

تحلیل فاندمنتال یا بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی روشی برای اندازه‌گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است. تحلیلگران بنیادی هر آنچه را که می‌تواند به ارزش اوراق بهادار تاثیر بگذارد، از جمله عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصادی خرد مانند تاثیر مدیریت شرکت را مطالعه می‌کنند.

هدف نهایی این تحلیل رسیدن به عددی است که یک سرمایه‌گذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند تا ببیند اوراق بهادار کم ارزش هستند یا بیش از حد ارزش‌گذاری شده‌اند.

این روش تجزیه و تحلیل سهام در مقابل تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال در نظر گرفته می‌شود، که جهت قیمت‌ها را از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیش‌بینی می‌کند.

تحلیل بنیادی کمی و کیفی

مشکلی که در تعریف کلمه فاندمنتال یا بنیادی وجود دارد این است که این کلمه می‌تواند هر چیزی را که مربوط به رفاه اقتصادی یک است را پوشش دهد.

عوامل اساسی مختلفی که در تحلیل فاندمنتال بررسی می‌شود را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: عوامل کمی و عوامل کیفی. معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف استاندارد آنها تفاوت چندانی ندارد. در ادامه تعریف اصطلاحات کمی و کیفی از فرهنگ لغت آورده شده است:

کمی: مربوط به اطلاعاتی است که می‌تواند به تعداد و مقدار نشان داده شود.

کیفی: مربوط به اطلاعاتی است که ماهیت یا استاندارد دارند نه مقدار.

در این زمینه، مبانی کمی، همان اعداد هستند. آنها ویژگی‌های قابل اندازه‌گیری را در بر می‌گیرند. به همین دلیل بزرگترین منبع داده‌های کمی شامل درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر است که قابل اندازه‌گیری هستند.

اصول كيفي هم مواردی هستند که قابل لمس نیستند. اینها ممکن است شامل بررسی کیفی نام تجاری شرکت‌های منتشرکننده اوراق و غیره باشد.

نه تجزیه و تحلیل کیفی و نه کمی هیچ یک بر دیگری برتری ندارند. بسیاری از تحلیلگران هر دو معیار کمی و کیفی را با هم در نظر می‌گیرند.

استراتژی برای تحلیل فاندمنتال

چهار اصل اساسی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در بررسی سهام در نظر می‌گیرند که همه کمی تا کیفی هستند. آنها عبارتند از:

مدل تجاری: شرکتی که قرار است اوراق خرید و فروش شود دقیقا چه کاری انجام می‌دهد؟ به دست آوردن داده برای پاسخ به این سوال به این آسانی که به نظر می‌رسد، نیست. مثلا اگر مدل تجاری شرکتی مبتنی بر فروش مرغ فست‌فود باشد، آیا درآمد خود را از این طریق به دست آورده است؟ یا فقط با ثبت شرکت هزینه‌های حق امتیاز و حق رای دادن را پرداخت می‌کند؟

مزیت رقابتی: موفقیت طولانی مدت یک شرکت که اوراقش خریداری می‌شود عمدتا به دلیل توانایی آن شرکت در حفظ یک مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزیت‌های قدرتمند رقابتی مانند نام تجاری کوکاکولا و سلطه مایکروسافت بر سیستم عامل رایانه‌های شخصی، ایجاد یک خندق در یک کسب‌وکار است که به آن اجازه می‌دهد رقبا را از خود دور نگه دارد و از رشد و سود برخوردار شود. وقتی یک شرکت می‌تواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن می‌توانند برای دهه‌ها سود خوبی دریافت کنند.

مدیریت: برخی معتقدند که مدیریت مهمترین معیار سرمایه‌گذاری در اوراق یک شرکت است. این حرف منطقی است چون اگر رهبران یک شرکت نتوانند به درستی برنامه را اجرا کنند، حتی بهترین مدل تجاری نیز محکوم به فنا است.

اگرچه دیدار و ارزیابی واقعی مدیران برای سرمایه‌گذاران خرده بازار سرمایه کاری دشوار است اما می‌توان برای ارزیابی مدیران به وب‌سایت شرکت مراجعه کرده و رزومه افراد برتر و اعضای هیئت مدیره را بررسی کرد و  دید که عملکرد آنها در مشاغل قبلی‌شان چقدر خوب بود؟

حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکتی سیاست‌های اعمال شده در یک سازمان را نشان می‌دهد که نشان‌دهنده روابط و مسئولیت‌های بین مدیریت، مدیران و سهامداران است. این سیاست‌ها همراه با قوانین و مقررات شرکت در اساسنامه شرکت و آیین‌نامه آن تعریف و تعیین می‌شود.

همیشه به خاطر داشته باشید که شما می‌خواهید با خرید اوراق یک شرکت به نوعی با آن شرکت تجارت کنید. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام می‌گذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آنها با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک باشد.

در نظر گرفتن صنعت یک شرکت هم در کنار بررسی مشتری، سهم بازار شرکت‌ها، رشد کل صنعت، رقابت، مقررات و چرخه‌های تجاری هم مهم هستند. از طرفی، یادگیری نحوه کار صنعت درک عمیق‌تری از سرمایه مالی یک شرکت به سرمایه‌گذار بازار سرمایه خواهد داد.

صورتهای مالی (مبانی کمی را باید در نظر گرفت):

صورت‌های مالی واسطه‌ای است که اطلاعات مربوط به عملکرد مالی یک شرکت را نشان می‌دهد. علاقه‌مندان به تحلیل بنیادی از اطلاعات کمی که از صورت‌های مالی جمع‌آوری شده برای تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند.

سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.

ترازنامه

ترازنامه بیانگر سوابق دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان شرکت در یک زمان خاص است. ساختار مالی تجارت به روش زیر محاسبه می‌شود:

دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام

دارایی‌ها منابعی را نشان می‌دهند که کسب‌وکار در یک بازه زمانی مشخص صاحب یا کنترل آنها است. این دارایی‌ها شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی، ماشین‌آلات و ساختمان‌ها است. طرف دیگر معادله، ارزش کل تامین مالی شرکت را برای به دست آوردن آن دارایی نشان می‌دهد.

تامین مالی در نتیجه بدهی‌ها یا حقوق صاحبان سهام انجام می‌شود. بدهی‌ها نشان‌دهنده بدهی است (که البته باید بازپرداخت شود)، در حالی که حقوق صاحبان سهام نشان‌دهنده ارزش کل پولی است که صاحبان آن در تجارت مشارکت کرده‌اند از جمله سود بازمانده، یعنی سود حاصل از سال‌های گذشته.

صورت درآمد

در حالی که ترازنامه در بررسی یک کسب‌وکار از رویکرد لحظه‌ای استفاده می‌کند، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی مشخص اندازه‌گیری می‌کند. از نظر فنی، می‌توان یک ترازنامه برای یک ماه یا حتی یک روز داشت، اما فقط گزارش شرکت‌های سهامی و سالانه را مشاهده خواهید کرد.

در صورت سود و زیان اطلاعاتی در مورد درآمد، هزینه‌ها و سود حاصل از فعالیت‌های تجاری آن دوره ارائه شده است.

گزارش گردش پول نقد

صورت جریان های نقدی نشان دهنده سوابق ورود و خروج وجوه نقد یک کسب و کار طی یک دوره زمانی خاص است. به طور معمول ، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:

وجوه حاصل از سرمایه گذاری (CFI): وجهی که برای سرمایه گذاری در دارایی‌ها و همچنین درآمد حاصل از فروش سایر مشاغل، تجهیزات یا دارایی‌های بلند مدت استفاده می‌شود.

وجه نقد از محل تامین مالی (CFF): وجه نقدی که از محل صدور و استقراض وجوه پرداخت یا دریافت می‌شود.

جریان نقدی عملیاتی (OCF): وجه نقد حاصل از عملیات روزمره کاری.

صورت گردش وجوه نقد از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا برای یک تجارت بسیار دشوار است که بتواند وضعیت وجه نقد خود را دستکاری کند. حسابداران می‌توانند کارهای زیادی را برای دستکاری درآمد انجام دهند، اما جعل پول نقد در بانک کار سختی است. به همین دلیل، برخی از سرمایه‌گذاران از صورت جریان وجوه نقد به عنوان معیار محافظه کارانه‌تری برای عملکرد شرکت استفاده می‌کنند.

نتیجه‌گیری

نکته مهمی که سرمایه‌گذاران بعد از ورود به بازار سرمایه باید به آن دقت داشته باشند و در صورتی که می‌خواهند خودشان مدیریت سرمایه‌گذاری‌شان را به عهده بگیرند این است که برای آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه زمان بگذارد تا در سرمایه‌گذاریش موفق‌تر عمل کند.

دو نوع مهم استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه شامل تحلیل تکنیکال و تحیلی فاندمنتال است که هر کدام به روش‌های مختلفی می‌توانند به تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه کمک کند.

سرمایه‌گذاران بازار سرمایه باید به خاطر داشته باشند که هیچ کدام از استراتژی‌های معاملاتی در بازار سرمایه یعنی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال بر دیگری ارجحیت ندارد بلکه ترکیب این دو استراتژی است که می‌تواند به کسب موفقیت در بازار معاملاتی موثر باشد.

پیام بگذارید